گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد هشتم
نشانه هاي دیگر منافقان



قرآن کریم در آیهي پنجاه و چهارم سورهي توبه به علل عدم قبولی اعمال منافقان و نشانههاي دیگر آنان اشاره کرده و میفرماید:
54 . وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا یَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ کُسَالَی وَلَا یُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ کَارِهُونَ و هیچ
چیز آنان را از پذیرفته شدن هزینه (و صدقه) هایشان باز نداشت، جز این که آنان به خدا و فرستادهاش کفر ورزیدند، و نماز را به
جا نمیآورند، جز در حالی که آنان کَسِل هستند، و (اموالشان را در راه جهاد) مصرف نمیکنند، مگر در حالی که آنان
ناخشنودند. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه، کفر مانع پذیرش بخشش دانسته شده است؛ یعنی ایمان به خدا و پیامبر صلی الله علیه و
آله شرط قبولی اعمال نیک میباشد. 2. منافقان ایمان واقعی ندارند؛ از این رو، با عشق و علاقه به سوي نماز نمیروند، بلکه با
اکراه نماز بجاي میآورند؛ همانگونه که با اکراه بخشش میکنند، در حالی که مومنان این عبادتها و بخششها را ذخیرهي
«1» آخرت میدانند و با علاقه انجام میدهند. آموزهها و پیامها: 1. شرط پذیرش بخشش، ایمان است. 2. منافقان را از دو نشانهي
3. نماز و بخشش ظاهري مردم شما را نفریبد؛ کسالت در نماز و اکراه در بخشش بشناسید. ص: 225
زیرا منافقان نیز این اعمال را انجام میدهند. 4. منافق کافر است. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و پنجم سورهي توبه با اشاره به
مایه عذاب بودن اموال و فرزندانِ منافقان و میفرماید: 55 . فَلَا تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِهَا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا
وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ کَ افِرُونَ و (فزونیِ) اموالشان و فرزندان آنان، تو را به شگفت نیاورد؛ جز این نیست که خدا میخواهد به
وسیلهي آن [ها] در زندگی پست (دنیا) عذابشان کند، و جانهایشان بر آید در حالی که آنان کافرند. نکتهها و اشارهها: 1. این آیه
اشاره دارد که منافقان با نیروي اقتصادي و انسانی که در اختیار آنهاست، معذّب هستند؛ زیرا از سویی، فرزندان آنان معمولًا به
افرادي ناصالح و مایه رنجش خاطر و ننگ آنها تبدیل میشوند، و از سوي دیگر، اموال آنان که از طریق گناه به دست آمده،
صفحه 69 از 116
بیبرکت و مایه دلبستگی آنهاست و در نهایت، به خاطر آنها بیایمان از دنیا میروند. 2. از آیهي فوق استفاده میشود که
ارادهي » عذاب الهی منحصر به آخرت نیست و در دنیا نیز ممکن است انسانها با رنج و مشکلات عذاب شوند. 3. در این آیه به
اشاره شده است و این تعبیر براي بیان سنتهاي الهی به کار میرود؛ یعنی روش و سنت الهی آن است که ثروتمندان منافق « خدا
استفاده میشود که جان دادن منافق بسیار دشوار است. « تَزْهَقَ » صفت را در دنیا عذاب کند. 4. از تعبیر
ص: 226 آموزهها و پیامها: 1. اموال و فرزندان، وسیله مجازات منافقان و کشاندن آنان به کفر است. 2. به اموال و فرزندان دل
نبندید که برخی نعمتهاي ظاهري در حقیقت مایه عذاب انسان است. *** قرآن کریم در آیات پنجاه و ششم و پنجاه و هفتم
سورهي توبه، به دو نشانه دیگر منافقان اشاره کرده و میفرماید: 56 و 57 . وَیَحْلِفُونَ بِاللّهِ إِنَّهُمْ لَمِنکُمْ وَمَا هُمْ مِنکُمْ وَلکِنَّهُمْ قَوْمٌ
یَفْرَقُونَ* لَوْ یَجِ دُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغَارَاتٍ أَوْ مُدَّخَلًا لَوَلَّوْا إِلَیْهِ وَهُمْ یَجْمَحُونَ و به خدا سوگند میخورند که آنان حتماً از شما هستند، و
حال آن که آنان از شما نیستند؛ و لیکن آنان گروهی هستند که میترسند.* اگر (بر فرض) پناهگاهی یا غارهایی یا سوراخی
مییافتند، حتماً به سوي آن روي برمیتافتند، در حالی که آنان شتابان میروند. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به ترس شدید
آنان چون تکیهگاهی الهی در باطن خویش ندارند، همواره گرفتار وحشتی بزرگ هستند و چون از «1» . منافقان اشاره شده است
نافرمانی خدا نمیترسند، از غیر خدا میترسند، و از این رو است که کفر باطنی خود را پنهان میکنند و در ظاهر خود را مؤمن جلوه
میدهند. 2. این آیه با رساترین تعبیرها، ترس و دشمنی منافقان با مؤمنان را نشان داده است که (اگر منافقان به خاطر اموال و
خانواده خود مجبور به ص: 227 ماندن نبودند) به غارهاي کوهها یا سوراخهاي زمین فرار میکردند.
آموزهها و پیامها: 1. ترس شدید و سوگندهاي دروغ از نشانههاي منافقان است. 2. سوگندهاي منافقان شما را فریب ندهد؛ زیرا «1»
آنان از شما و موافق عقایدتان نیستند. 3. زندگی منافقان با مسلمانان یک زندگی اضطراري است و اگر فرصتی بیابند، از وضع
موجود میگریزند. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و هشتم سورهي توبه با اشاره عیبجویی منافقان نسبت به پیامبر صلی الله علیه و
آله و دنیاطلبی آنان میفرماید: 58 . وَمِنْهُمْ مَن یَلْمِزُكَ فِی الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِن لَمْ یُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ یَسْخَطُونَ و از
آن (منافق) ان کسی است که در (تقسیم غنائم و) بخششها بر تو عیبجویی میکند، و اگر از آن (اموال، سهمی) به آنان عطا
شود، راضی میشوند؛ و اگر از آن [ها] به آنان داده نشود، به ناگاه آنان به خشم میآیند. شأن نزول: داستان نزول این آیه را چنین
روایت کردهاند که پیامبر صلی الله علیه و آله مشغول تقسیم اموالی (از غنایم) بود که یکی از افراد طایفه بنی تمیم فرا رسید و صدا
واي بر تو! اگر من » : ص: 228 زد: اي پیامبر، عدالت را رعایت کن! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود
در این هنگام عمر که در صحنه حاضر بود، به پیامبر گفت: اجازه بده که گردنش را «!؟ عدالت نکنم، چه کسی عدالت خواهد کرد
نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي .«1» بزنم، ولی پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه نداد این و آیه فرود آمد و به اینگونه افراد اندرز داد
فوق، یکی دیگر از نشانههاي منافقان بیان شده، که هرگز به حق خود راضی نیستند و میخواهند از منافع عمومی هر چه بیشتر بهره
ببرند و دوستی و دشمنی آنان نیز بر محور منافع دور میزند و از هر کس از مال دنیا بیشتر به آنان بدهد، راضی میشوند و از هر
کس عدالت و حق را رعایت کند، به خشم میآیند. 2. از آیهي فوق استفاده میشود که همهي اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله
. عادل نبودهاند، و حتی برخی منافق بودهاند و جسارت به پیامبر صلی الله علیه و آله نیز از آنها صادر میشد. آموزهها و پیامها: 1
آیه به رهبران الهی میآموزد که خود را براي مشکلات آماده کنند؛ زیرا لبهي تیز حملات و تبلیغات منافقان به سوي رهبري است.
3. تقسیم اموال و مسائل 2. منافق به منافع شخصی خود میاندیشد و به حق خود راضی نیست. ص: 229
اقتصادي حساس است و افراد را در معرض تهمت قرار میدهد. *** قرآن کریم در آیهي پنجاه و نهم سورهي توبه راه صحیح
برخورد با بیت المال را ارائه کرده و میفرماید: 59 . وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَاآتَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللّهُ سَیُؤْتِینَا اللّهُ مِن فَضْ لِهِ
خدا ما را » : وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَی اللّهِ رَاغِبُونَ و اگر (بر فرض) آنان به آنچه خدا و فرستادهاش به آنان داده، راضی میشدند و میگفتند
صفحه 70 از 116
این براي آنان بهتر ) «. بس است؛ بزودي خدا و فرستادهاش، از بخشش خود به ما میدهند؛ براستی که ما تنها به سوي خدا مشتاقیم
بود). نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه چهار صفت یا چهار مرحله براي انسانهاي قانع و راضی بیان شده است: یکم- تسلیم و
رضایت به تقدیر الهی و تقسیم پیامبرش؛ دوم- اظهار رضایت به زبان؛ سوم- امید به فضل و کرم خدا و پیامبرش؛ چهارم-
آمده است، یعنی اگر بر فرض منافقان به تقدیرات الهی راضی میشدند « لَو » بیتوجهی نسبت به دنیا و رغبت به سوي خدا. 2. آیه با
که نمیشوند. 3. این آیه در ادامه حالات منافقان است، اما در حقیقت روشی صحیح و راهبردي را در برخورد با تقدیرات الهی و
تقسیمهاي پیامبر براي مؤمنان بازگو میکند. 4. آیهي فوق اشاره میکند که انسانها از خدا و پیامبر طلبکار نیستند، تفسیر قرآن
مهر جلد هشتم، ص: 230 بلکه هر چه به ما بدهند، از فضل و بخشش آنهاست. 5. از این آیه استفاده میشود که الطاف الهی از
طریق پیامبر (و اولیاي او) به ما میرسد و از این رو است که دو بار در کنار نام خدا، از پیامبر صلی الله علیه و آله یاد شده است.
آموزهها و پیامها: 1. خیر انسان در رضایت و قناعت است. 2. به بخششهاي الهی و رهبري، اعتراض نکنید و به فضل الهی امیدوار
باشید. ***
موارد مصرف زکات
قرآن کریم در آیهي شصتم سورهي توبه، موارد مصرف زکات را بر میشمارد و میفرماید: 60 . إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ
وَالْعَامِلِینَ عَلَیْهَا وَالْمُؤَلَّفَۀِ قُلُوبُهُمْ وَفِی الرِّقَابِ وَالْغَارِمِینَ وَفِی سَبِیلِ اللّهِ وَابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَۀً مِنَ اللّهِ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ زکاتها فقط براي
نیازمندان و بینوایان و کارکنانِ (جمعآوري کنندهي) آن، و دلجویی شدگان، و در [راه آزاد کردن بردگان، و بدهکاران، و در راه
از « صدقات » خدا، و واماندگان در راه است؛ [این،] واجبی از طرف خداست؛ و خدا دانایی فرزانه است. نکتهها و اشارهها: 1. واژهي
میباشد؛ زیرا در پایان آیه از آن « زکات واجب » و نشان دهنده صداقت در ایمان به خداست و مقصود از آن در آیهي فوق « صَدَقه »
در اصل به معناي کسی است که ناداري، ستون « فقیر » یاد شده و صدقه واجب همان زکات است. 2. واژهي « واجب الهی » به عنوان
فقرات او را میشکند و در اینجا، به معناي کسی است که در زندگی خود کمبود مالی دارد، ولی شغل نیز دارد و نیاز خود را
گرفته شده؛ یعنی گویا « سکون » در اصل از مادهي « مسکین » 3. واژهي آشکار نمیسازد. ص: 231
کسی است که نیازش شدیدتر بوده و شغلی ندارد و از این « مسکین » ، کسی بر اثر شدت فقر ساکن و زمینگیر شده است؛ بنابراین
خرم آن کس که در این محنت گاه خاطري را سبب .«1» رو، نیاز خود را آشکار میسازد و از دیگران درخواست کمک میکند
تسکین است 4. مقصود از عاملان زکات، کارکنانی هستند که براي جمعآوري و اداره بیت المال مسلمانان کوشش میکنند و
« مُؤلَّفۀِ قُلوبُهم » آنچه به آنان داده میشود، به عنوان مزد آنان است و از این رو، فقیر بودن در آنها شرط نیست. 5. مقصود از گروه
مسلمانان یا غیر مسلمانانی هستند که براي استفاده از همکاري آنان در جهاد و یا جذب کامل آنها به اسلام، کمکهاي مالی
6. در این آیه آمده است که سهمی از زکات براي مبارزه با بردگی .«2» تشویقی به آنان داده میشود تا قلبهاي آنان جلب شود
اختصاص مییابد و این نشان میدهد که اسلام میخواهد بردگی در جامعه بشریت ریشهکن شود؛ اما این کار به تدریج انجام
تمام راههایی است که به ،« در راه خدا » میگیرد تا واکنشهاي نامطلوب اجتماعی نداشته باشد. 7. مقصود از مصرف زکات
. گسترش و تقویت دین اسلام میانجامد که شامل جهاد، تبلیغ و حتی کارهاي عمرانی مانند مدرسه سازي و پل سازي میشود. 8
مسافرانی هستند که بر اثر حادثهاي یا هر ص: 232 عاملی در راه ماندهاند « واماندگان در راه » مقصود از
و توشه و مرکب کافی براي رسیدن به مقصد ندارند، هر چند در شهر خود فقیر نباشند. اینگونه افراد را باید با دادن زکات به آنها
آغاز میشود؛ یعنی زکات فقط مخصوص همین هشت مورد است. این « انّما » بینیاز کرد تا به مقصد برسند. 9. این آیه با واژهي
مطلب پاسخی بود به منافقانی که در مورد تقسیم بیت المال از پیامبر عیبجویی میکردند و انتظار داشتند بدون استحقاق چیزي به
صفحه 71 از 116
آنان داده شود. 10 . در این آیه از چهار گروه با اضافهي حرف لام یاد شده که نشانه ملکیت آنها بر زکات است، ولی در دو مورد
آمده (و دو مورد نیز به آنها عطف شده) که نشان دهنده مورد مصرف زکات است. برخی مفسران بر این باورند که « فی » کلمهي
براي دو گروه یا چهار گروه دوم فقط جایز است از زکات استفاده کنند، ولی مالک آن نمیشوند، ولی برخی دیگر از مفسران، این
آمده، یعنی بردگان و در راه خدا، اموال به « فی » به هر حال، در دو موردي که .«1» چهار گروه دوم را ظرف واقعی زکات دانستهاند
خود بردگان داده نمیشود، بلکه در راه خدا و در راه آزادي آنان صرف میشود. 11 . بر اساس سیره و روش پیامبر صلی الله علیه و
به بیان دیگر، هدف از ،«2» آله و اهل بیت علیهم السلام، جایز است زکات به هشت قسمت مساوي تقسیم شود، ولی واجب نیست
قانون مالیات زکات، رفع نیازمنديهاي گوناگون جامعه میباشد که مصرف آن به ضرورتهاي اجتماعی در موارد هشتگانه
وابسته است. 12 . در تاریخ اسلام، دو دوران مشخص وجود دارد؛ دوران مکه که همّت پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان صرف
حکومتی تشکیل نشده بود تا آن را جمعآوري کند ،«3» تعلیم و تربیت میشد و هر چند حکم زکات در آن دوران فرود آمده بود
ص: 233 و تنها خود مردم به پرداخت آن و بخششهاي مالی دیگر اقدام میکردند. اما در دوران مدینه
که حکومت اسلامی تشکیل و نیاز به بیت المال پیدا شد، پیامبر صلی الله علیه و آله از سوي خدا مأموریت یافت مالیات زکات را از
و مشهور است که این قانون در سال دوم هجري تعیین شد. 13 . زکات چند نقش مهم «1» مردم بگیرد و در موارد آن، مصرف کند
در جامعه اسلامی بر عهده دارد: الف) تأمین بیت المال حکومت اسلامی که به وسیله آن نیازهاي اقتصادي حکومت برآورده
میشود. ب) حمایت از محرومان جامعه؛ ج) کمک به پرداخت هزینههاي مجاهدان در جنگ و دفاع؛ د) ایفاي نقش مالیات بر
درآمد، تولید و ثروتهاي راکد؛ ه) تعدیل ثروت در جامعه؛ و) احیا کنندهي روح سخاوت و رحمت در انسان که نوعی تشکر
عملی از خداست. 14 . در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: اگر همه مردم زکات اموال خود را بپردازند، مسلمانی
15 . از احادیث و تاریخ «2» . نیازمند باقی نمیماند ... و مردم فقیر، محتاج، گرسنه و برهنه نمیشوند مگر به خاطر گناه ثروتمندان
اسلام استفاده میشود که اگر حکومت عدل ص: 234 اسلامی از اشخاصی، زکات را مطالبه کند و
آنان مقاومت نمایند و سرباز زنند، مرتد به شمار میآیند و در صدر اسلام، در زمان ابو بکر گروهی از مسلمانان از پرداخت زکات
« اصحاب رَدّه » سرباز زدند و با آنان مبارزه نظامی شد و حتی امام علی علیه السلام نیز در این مبارزه شرکت کرد و این گروه به نام
مشهور شدند. 16 . در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: کسی که یک قیراط [مقدار کمی از زکات را نپردازد، مؤمن و
17 . رعایت قانون زکات و پرداخت این مالیات موجب آبادانی کشور اسلامی و حفظ امنیت «1» . مسلمان نیست و ارزشی ندارد
عمومی میشود و نپرداختن آن، پیدایش شکافهاي طبقاتی و به خطر افتادن اموال ثروتمندان را سبب میشود. یعنی هنگامی که
فقیر در جامعه زیاد شود سرقت و ناامنی گسترش مییابد و همان ثروتهاي انباشته به خطر میافتد. بلاگردان جان و تن دعاي
مستمندان است که بیند خیر از آن خر من که ننگ از خوشه چین دارد (حافظ) 18 . در روایتی از امام کاظم علیه السلام آمده است:
و همین مضمون از پیامبر صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام نیز حکایت «2» . اموال خود را با پرداخت زکات آن حفظ کنید
شده است. 19 . نکته قابل توجه آن است که پرداخت زکات به اسلام اختصاص ندارد، بلکه در ادیان پیشین نیز وجود داشته است؛
20 . از آیهي فوق استفاده میشود که مال میتواند .«3» همانگونه که از موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام حکایت شده است
در جذب دلها مؤثر باشد. ص: 235 آموزهها و پیامها: 1. همه اموال شما مخصوص خودتان نیست،
بلکه دیگران نیز در ثروت ثروتمندان سهم دارند. 2. اسلام دینی است که به دنیاي مردم توجه کرده و قانون مالیاتی دارد که قانونی
اجتماعی و اقتصادي است. ***
نشانه هاي دیگر منافقان
صفحه 72 از 116
قرآن کریم در آیهي شصت و یکم سورهي توبه، با اشاره به ویژگیهاي نیکوي پیامبر صلی الله علیه و آله، در مورد آزار به ایشان
هشدار داده و میفرماید: 61 . وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَ ۀٌ لِلَّذِینَ
او » : آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ و از آن (منافق) ان کسانی هستند که پیامبر را آزار میدهند و میگویند
گوشیِ خوب بودن، به نفع شماست. [او] به خدا ایمان دارد؛ و مؤمنان را تصدیق میکند؛ و » : بگو «! گوش (ي، و خوش باور) است
و کسانی که فرستاده خدا را آزار میدهند، برایشان عذابی دردناك است. «. رحمتی است براي کسانی از شما که ایمان آوردهاند
شأن نزول: دربارهي داستان نزول این آیه نقل شده گروهی از منافقان دربارهي پیامبر صلی الله علیه و آله سخنان ناشایست میگفتند
که یک نفرِ آنان هشدار داد: ممکن است این سخنان به گوش پیامبر صلی الله علیه و آله برسد، و دیگري گفت: مهم نیست، ما هر
چه میخواهیم میگوییم و اگر به گوش او رسیده نزد وي میرویم و انکار میکنیم و او از ما میپذیرد؛ زیرا محمد صلی الله علیه و
آیهي فوق بدین .«1» آله آدم خوش باوري است که هر ص: 236 کس هر چه بگوید، میپذیرد
مناسبت فرود آمد و به این منافقان پاسخ داد. نکتهها و اشارهها: 1. آیهي فوق اشاره دارد که آنان نقطه قوت پیامبر صلی الله علیه و
2. یکی از صفات لازم براي یک رهبر «2» . یا خوش باور میگفتند « اذُن » آله را نقطه ضعف میپنداشتند و براي آزارش به او
محبوب آن است که نهایت لطف و محبت را از خود نشان دهد و عذرهاي مردم را بپذیرد و در مورد عیبهاي آنان، پردهدري
نکند و آبرو و شخصیت آنان را حفظ نماید. و این نقطه قوت در پیامبر صلی الله علیه و آله وجود داشت. او بسیاري از چیزها را
متوجه میشد، ولی به روي خود نمیآورد تا دروغگویان رسوا نشوند و راه توبه بر آنان سد نگردد و مردم از اطراف او پراکنده
دو احتمال دادهاند: یکی این که او سخنپذیر خوبی به نفع شماست. و دیگر اینکه او « خیرٌ لکم » نشوند. 3. مفسران در مورد تعبیر
و عذرخواهی افرادي که به نفع آنها و جامعه است، میپذیرد. هر «3» ( سخنان مفید و نیک را به نفع شما میشنود (نه هر سخنی را
4. از این آیه استفاده دو احتمال میتواند مقصود آیه باشد، ولی احتمال اول ظاهرتر است. ص: 237
میشود که پیامبر صلی الله علیه و آله دو برنامه داشت: نخست، حفظ ظاهر و جلوگیري از پردهدري که در این مرحله به همه سخنان
گوش میداد و انکار نمیکرد و دوم، برنامه عملی که در این مرحله تنها به فرمانهاي الهی و پیشنهادهاي مؤمنان راستین توجه
میکرد. 5. در این آیه آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله براي مؤمنان رحمت است و در آیات دیگر قرآن میخوانیم که او
و این یا به جهت درجات و مراتب رحمت است که برخی مراتب، همهي جهانیان را شامل «1» براي تمام جهانیان رحمت میباشد
میشود و مراتب عالی به مؤمنان اختصاص دارد. و یا بدین جهت است که استعداد و زمینهي استفاده از رحمت پیامبر صلی الله علیه
و آله براي همه مردم وجود دارد، ولی فعلیّت و تحقق آن براي مؤمنان است؛ رحمت او مانند بارانی است که به همه جا میبارد و
هر کس به اندازهي استعداد و ظرفیت خود از آن بهره میبرد. 6. از آیه استفاده میشود که اذیت کردن پیامبر صلی الله علیه و آله با
عیبجویی از او، گناهی بزرگ است. 7. از این آیه استفاده میشود که برخی اصحاب منافق پیامبر صلی الله علیه و آله را اذیت
میکردند؛ بنابراین، همهي اصحاب عادل نبودهاند. 8. مقصود از ایمان پیامبر صلی الله علیه و آله به مؤمنان، تصدیق سخنان
آنهاست و این درسی براي همهي مؤمنان است. آموزهها و پیامها: 1. آیه به رهبران الهی و مبلغان دینی میآموزد که سعه صدر
داشته باشند و به سخنان مردم گوش دهند و مایه رحمت براي آنان باشند. 2. هر کس با سخنان خود رهبران دینی را اذیت کند،
فرجامی عذابآلود دارد. *** ص: 238 قرآن کریم در آیهي شصت و دوم سورهي توبه، به یکی از
نشانههاي منافقان، یعنی سوگند ایشان، اشاره میکند و میفرماید: 62 . یَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَکُمْ لِیُرْضُوکُمْ وَاللّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَن یُرْضُوهُ إِن
کَانُوا مُؤْمِنِینَ (منافقان) براي شما به خدا سوگند یاد میکنند، تا شما را راضی سازند؛ در حالی که خدا و فرستادهاش سزاوارترند که
راضیش سازند، اگر مؤمن باشند. شأن نزول: دربارهي داستان نزول این آیه روایت شده گروهی از منافقان که به جنگ تبوك
نرفتند، به یکدیگر میگفتند: این مطالبی که محمد درباره اشراف ما میگوید و آنان را منافق میخواند، اگر راست باشد، آنان از
صفحه 73 از 116
چهارپایان بدترند، در حالی که آنان از نیکان ما هستند و برخی مسلمانان به آنان پاسخ دادند و این سخن را به گوش پیامبر صلی
الله علیه و آله رساندند و ایشان آن منافق را خواست و از او پرسید که چرا چنین گفتهاي؟ او سوگند یاد کرد که چنین نگفته است.
در این هنگام آن مسلمان گزارشگر دعا کرد خدا راستگو را تصدیق و دروغگو را تکذیب کند و آیه فرود آمد و وضع آنها را
مشخص کرد. نکتهها و اشارهها: 1. این آیه به یکی از نشانههاي منافقان اشاره کرده است که براي پوشاندن چهرهي خود،
به صورت مفرد « یُرضُوه » خلافکاريها را انکار میکردند و با توسّل به سوگند دروغین، مردم را فریب میدادند. 2. در آیه ضمیر
آمده است، در حالی که بر طبق قاعده میبایست به صورت تثنیه بیاید تا به خدا و رسول باز گردد. این تعبیر اشاره میکند که پیامبر
از خود استقلالی ندارد و رضایت پیامبر صلی الله علیه و آله از ص: 239 رضایت خدا جدا نیست؛ یعنی
هرچه خدا پسندد او نیز میپسندد؛ رضا و خشم او براي خدا و در راه او است. آموزهها و پیامها: 1. منافقان را از سوگندهاي دروغ
آنان بشناسید. 2. فریب هر سوگندي را مخورید؛ زیرا گاهی مقدّسات، دستاویز نامقدسان میشود. 3. براي مؤمنان رضایت خدا و
رسولش اصل است. 4. رضایت پیامبر صلی الله علیه و آله در راستاي رضایت خداست. *** قرآن کریم در آیهي شصت و سوم
سورهي توبه، به منافقان و دشمنان خدا و رسول هشدار میدهد و میفرماید: 63 . أَلَمْ یَعْلَمُوا أَنَّهُ مَن یُحَ ادِدِ اللّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ
جَهَنَّمَ خَالِداً فِیهَا ذلِکَ الْخِزْيُ الْعَظِیمُ آیا ندانستهاند که هر کس با خدا و فرستادهاش به شدت مخالفت کند، پس برایش آتش جهنّم
« حَدّ » از ریشه « یُحادِد » است؛ در حالی که در آن جا ماندگار است؟! این، (همان) رسوایی بزرگ است! نکتهها و اشارهها: 1. واژهي
به معناي طرف و نهایت چیزي است، و از آنجا که افراد دشمن و مخالفان در طرف مقابل قرار میگیرند، این واژه به معناي دشمنی
نیز به کار میرود. برخی مفسران نیز گفتهاند که این واژه به معناي محدود دانستن قدرت خدا، یا به معناي سرسختی و تجاوز از
2. از این آیه استفاده میشود که .«1» قانون الهی و یا خود را طرف خدا ص: 240 دانستن است
سرنوشتِ مخالفت با خدا و رسول، یکی و آن دوزخ است؛ زیرا مخالفت با رسول، در حقیقت مخالفت با خداست. آموزهها و
پیامها: 1. مخالفان خدا و رسول فرجامی عذابآلود و رسوا دارند. 2. اگر میخواهید از رسوایی و دوزخ نجات یابید، در برابر خدا
و رهبران الهی صف آرایی نکنید. *** قرآن کریم در آیهي شصت و چهارم سورهي توبه، به ترس منافقان از افشاي اسرار آنان
اشاره کرده و میفرماید: 64 . یَحْ ذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُم بِمَ ا فِی قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِءُوا إِنَّ اللّهَ مُخْرِجٌ مَاتَحْ ذَرُونَ
ریشخند » : منافقان بیم دارند که سورهاي بر ضدّ آنان فرود آید که آنان را از آنچه در دلهایشان است، خبر دهد. (اي پیامبر) بگو
کنید! که خدا برون آورنده (و فاش کننده) چیزي است که [از آن بیم دارید. شأن نزول: داستان نزول آیهي فوق و دو آیه بعد از
آن، اینگونه روایت شده است که گروهی از منافقان نقشه کشیدند هنگام بازگشت از جنگ تبوك در یکی از تفسیر قرآن مهر
جلد هشتم، ص: 241 گردنههاي راه، شتر پیامبر صلی الله علیه و آله را رَم دهند و او را بقتل رسانند؛ اما خدا پیامبرش را از این توطئه
آگاه کرد و با همکاري یارانی چون عمار و حُذیفه که محافظت از ایشان را بر عهده گرفتند، توطئه منافقان خنثی شد و حذیفه آنان
را دور کرد؛ سپس پیامبر صلی الله علیه و آله آنان را به حذیفه معرفی کرد. حذیفه به پیامبر پیشنهاد کرد منافقان را به قتل برساند،
آیات فوق .«1» ولی ایشان فرمودند: دوست ندارم عرب بگوید هنگامی که محمد بر یارانش پیروز شد، به کشتن آنان پرداخت
نکتهها و اشارهها: 1. از این آیه استفاده میشود که خدا .«2» بدین مناسبت فرود آمد و منافقان را به افشاي اسرار آنان تهدید کرد
گاهی براي دفع خطر منافقان، پرده از روي اسرار آنان بر میداشت و آنان را معرفی میکرد تا مسلمانان بهوش بوده و منافقان نیز
هر چه میخواهید، » مواظب کردار خود باشند و از این رو منافقان اغلب در یک حالت وحشت به سر میبردند. 2. آیه با جمله
در مقام تهدید منافقان است؛ همانگونه که انسان به دشمن میگوید: هر اندازه میتوانی کارشکنی و اذیت کن، « مسخره کنید
پاسخ آنها را یکجا خواهم داد. 3. مقصود از فرود آمدن آیه بر منافقان آن نیست که آیهاي بر شخص آنها نازل شود، بلکه
« سُوره » مقصود آن است که بر پیامبر صلی الله علیه و آله آیهاي دربارهي آنان و علیه آنها نازل شود. 4. در این آیه از واژهي
صفحه 74 از 116
استفاده شده است. سوره در اصطلاح به ص: 242 مجموعهاي از آیات قرآن گفته میشود که معمولًا با
آغاز میشود و با شروع سوره دیگر پایان میپذیرد. در قرآن کریم 114 سوره وجود دارد که تنها سورهي « بسم اللّه الرحمن الرحیم »
آغاز نمیشود. 5. از این آیه استفاده میشود که منافقان فهمیده بودند رسول خدا از طریق وحی از « بسم اللّه الرحمن الرحیم » توبه با
کار آنان آگاه میشود و بدین سبب در هراس بودند. آموزهها و پیامها: 1. منافقان هر لحظه از افشا شدن چهره واقعی خویش نگران
هستند. و در نهایت نیز رسوا میشوند. 2. منافقان را از ریشخندهایشان بشناسید که مسخره کردن (مؤمنان) یکی از شیوههاي تبلیغی
آنان است. *** قرآن کریم در آیهي شصت و پنجم سورهي توبه، با اشاره به بهانههاي منافقان و مسخره کردن مقدسات و
میفرماید: 65 . وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَیَقُولُنَّ إِنَّمَ ا کُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللّهِ وَآیَاتِهِ وَرَسُولِهِ کُنتُمْ تَسْتَهْزِءُونَ و اگر از آن (منافق) ان بپرسی
آیا به » : اي پیامبر) بگو ) «. ما فقط همواره (در هر سخنی) فرو میرفتیم و بازي میکردیم » : (چرا ریشخند میکردید؟!) حتماً میگویند
شأن نزول: داستان نزول آیهي فوق اینگونه حکایت شده که گروهی از «!؟ خدا و آیات او و فرستادهاش همواره ریشخند میکردید
منافقان در هنگام جنگ تبوك، پشت سر پیامبر صلی الله علیه و آله سخنانی مسخرهآمیز میگفتند که تفسیر قرآن مهر جلد هشتم،
ص: 243 تسخیر قصرهاي شام محال است و احدي از مسلمانان از این جنگ باز نمیگردد. خداوند پیامبرش صلی الله علیه و آله را
از این سخنان آگاه ساخت و پیامبر صلی الله علیه و آله به وسیلهي عمار از آنان بازخواست کرد، ولی آنها سوگند یاد کردند و
برخی مفسران نوشتهاند این آیه مربوط به جنگ تبوك و توطئه ترور پیامبر است که یکی از .«1» گفتند که ما شوخی میکردیم
نکتهها و اشارهها: 1. برنامه .«2» منافقان میگوید: اگر توطئه فاش شد، چه کنیم؟ دیگري پاسخ میدهد: میگوییم شوخی بود
منافقان آن است که با مسخره کردن مؤمنان و کارهاي آنان، سمپاشی میکنند تا به اهداف شوم خود برسند و اگر رازشان فاش
و بهانهتراشی میکنند تا از مجازات فرار نمایند؛ منافقان عصر ما نیز همین برنامهها را دنبال «3» شود، خود را زیر نقاب شوخی پنهان
میکنند. 2. بازي و شوخی در جاي خود مفید است؛ اما شوخی با مقدسات صحیح نیست؛ زیرا حقایق را در نظر مردم سست و
کوچک مینماید و موجب جرئت و جسارت افراد علیه دین میشود. آموزهها و پیامها: 1. منافقان به بهانه شوخی کردن، سمپاشی
2. شوخی کردن با مقدّسات دینی جایز نیست. 3. از منافقان در مورد کارهایشان میکنند. ص: 244
بازپرسی کنید. *** قرآن کریم در آیهي شصت و ششم سورهي توبه به منافقان هشدار میدهد که دست از بهانهتراشی بردارند، و
میفرماید: 66 . لَاتَعْتَذِرُوا قَدْ کَفَرْتُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ إِن نَعْفُ عَن طَائِفَۀٍ مِنکُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَۀً بِأَنَّهُمْ کَانُوا مُجْرِمِینَ عذر نیاورید، در واقع
[شما] پس از ایمان آوردنتان، کفر ورزیدهاید؛ اگر گروهی از شما را (به خاطر توبه) ببخشیم، گروه [دیگري را، به خاطر آن که
آنان خلافکار بودند، عذاب میکنیم! نکتهها و اشارهها: 1. از این آیه استفاده میشود گروهی از افرادي که ایمانی ضعیف داشتند،
در بین منافقان بودند، ولی هنوز اعمال ناپسندي از آنها سر نزده بود و از این رو، مؤمنان مانند افراد مسلمان با آنها برخورد
میکردند؛ اما ماجراي تبوك یا جریان مسخره کردن سبب شد تا راه کفر در پیش گیرند. 2. در آیه اشاره شده که گروهی مورد
عفو قرار گرفتند، و آنها کسانی بودند که آثار جرم و گناه خود را با آب توبه شستند؛ همانگونه که در آیهي 74 همین سوره و در
3. از این آیه استفاده میشود که نفاق اگر به .«1» برخی احادیث نیز بدین مطلب اشاره شده و نام برخی از آنها برده شده است
درجهاي برسد، از کفر سر در میآورد و برخی منافقان در حقیقت کافرند و برخی از آنان آنقدر ص:
245 خلافکارند که لیاقت بخشودهشدن را نخواهند داشت. آموزهها و پیامها: 1. برخی از منافقان توبهکار قابل عفو هستند، ولی
منافقان مجرم و خلافکار به عذاب الهی گرفتار خواهند شد. 2. بهانهتراشی منافقان خلافکار بیفایده است؛ زیرا آنان در حقیقت
کافرند. *** قرآن کریم در آیهي شصت و هفتم سورهي توبه به پنج صفت دیگر منافقان اشاره کرده و میفرماید: 67 . الْمُنَافِقُونَ
وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْ َ ض هُم مِن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
مردان منافق و زنان منافق، برخی آنان از برخی [دیگر] اند؛ به [کار] ناپسند فرمان میدهند، و از [کار] پسندیده منع میکنند؛ و
صفحه 75 از 116
دستهایشان را (از بخشش فرو) میبندند؛ خدا را فراموش کردند، پس (خدا نیز) آنان را به فراموشی سپرد؛ براستی که تنها منافقان
نافرمانبردارند. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه اشاره شده که ممکن است روح نفاق در مرد یا زن به وجود آید؛ بنابراین، فریب
تغییر چهرهها را نخوریم، بلکه صفات منافقان را بررسی نماییم، و در هر کس وجود داشت، او منافق است. 2. آیه اشاره کرده که
منافقان با همه تفاوتهایی که بین آنها وجود دارد، با یکدیگر همبستگی دارند و همگی از یک باند هستند. 3. برنامهي منافقان
بر عکس برنامهي مؤمنان است؛ یعنی مؤمنان با امر به معروف و نهی از منکر جامعه را از آلودگیها پاك میکنند، ولی منافقان
میکوشند فساد و آلودگی همه جا را بگیرد و کارهاي پسندیده و نیک از ص: 246 جامعه برچیده
شود؛ زیرا آنان در محیط آلوده بهتر میتوانند به اهداف شومشان برسند. 4. یکی دیگر از نشانهها و صفات منافقان آن است که به
کمک محرومان نمیشتابند و خویشان آنها و مؤمنان از کمکهاي مالی خالصانه آنها بهرهمند نمیشوند؛ زیرا منافقان به آخرت
خدا منافقان را فراموش » ایمان ندارند (پس اگر بخششی هم داشته باشند، با منّت و ریاکاري همراه است). 5. مقصود از اینکه
فراموشی واقعی نیست، بلکه این تعبیر کنایه از آن است که با آنان معامله شخص فراموشکار میشود؛ یعنی هیچ سهمی از «. میکند
رحمت و توفیق الهی به منافقان نمیرسد. 6. براساس برخی روایات که از امام علی علیه السلام نقل شده، مقصود از آیه آن است
.«1» که آنان خدا را در دنیا فراموش کردند و او را اطاعت نکردند و خدا نیز آنان را در آخرت فراموش کرد و ثوابی به آنان نداد
روشن است که این روایات برخی مصادیق و نمونههاي فراموشی انسان و خدا را بیان میکند، ولی مفهوم آیه به این موارد محدود
بر فراموشی منافقان عطف شده است؛ یعنی هنگامی که منافق خدا و « فاي تفریع » نمیشود. 7. در آیهي فوق فراموشی پروردگار با
فرمانهایش را فراموش میکند، اثرش آن است که خدا نیز آنان را از مواهب خویش محروم میسازد؛ پس این نتیجه عمل
آنهاست. 8. در پایان آیهي فوق اشاره شده که منافقان، فاسق و نافرمانبردارند و این مطلب به روح قانونگریزي و قانونشکنی
منافقان اشاره دارد. جالب این است که در عصر ما نیز در مورد منافقان همین صفات مشاهده میشود. تفسیر قرآن مهر جلد هشتم،
ص: 247 آموزهها و پیامها: 1. ترویج کارهاي ناشایست و جلوگیري از خوبیها و بُخل و فراموشی خدا و قانونشکنی، از نشانههاي
منافقان است. 2. خدا را فراموش نکنید که موجب محرومیت از لطف الهی و به فراموشی سپرده شدن شماست. *** قرآن کریم در
آیهي شصت و هشتم سورهي توبه، به فرجام عذابآلود منافقان و کافران اشاره کرده و میفرماید: 68 . وَعَدَ اللّهُ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ
وَالْکُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا هِیَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمْ اللّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِیمٌ خدا به مردان منافق و زنان منافق و کافران، آتش جهنّم را
وعده داده است، در حالی که در آن ماندگارند؛ آن (آتش) براي آنان کافی و خدا آنان را از رحمت خود دور ساخته؛ و برایشان
عذابی پایدار است. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه اشاره شده که براي منافقان و کافران، آتش دوزخ کافی است و آنان به
یعنی دوري افراد از رحمت ،« لعنت الهی » مجازات دیگري نیاز ندارند؛ زیرا در دوزخ انواع عذابها وجود دارد. 2. در آیهي فوق
خدا، به عنوان یک عذاب معرفی شده است. آري، دوري از خدا، خود دردناكترین کیفر براي کافران و منافقان به شمار میآید؛
زیرا: - کسی که از خدا دور است، از مواهب و نعمتهاي بهشتی نیز دور است. - کسی که از خدا دور است، از پیامبران و اولیاي
الهی نیز دور است. - کسی که از خدا دور است، به دوزخ و عذاب نزدیک است. - کسی که از خدا دور است، با دوزخیان و
آلودگان همنشین است. ص: 248 آموزهها و پیامها: 1. سرنوشت شوم کافران و منافقان یکسان است و
هر دو به عذاب و لعنت الهی گرفتار میشوند. 2. کافران و منافقان را لعنت کنید؛ همانگونه که خدا آنها را از رحمت خویش دور
میسازد. *** قرآن کریم در آیهي شصت و نهم سورهي توبه با اشاره به تکرار تاریخ در مورد منافقان و زیانکاري آنان
میفرماید: 69 . کَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ کَانُوا أَشَدَّ مِنکُمْ قُوَّةً وَأَکْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَاداً فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلَاقِکُمْ کَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِینَ
مِن قَبْلِکُم بِخَلَاقِهِمْ وَخُضْ تُمْ کَالَّذِي خَاضُوا أُوْلئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَأُولئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (شما منافقان،) همچون
کسانی هستید که پیش از شما بودند، [آنان از شما نیرومندتر، و داراي اموال و فرزندان بیشتري بودند، و از بهرهيشان استفاده
صفحه 76 از 116
کردند؛ و [شما نیز] از بهرهيتان استفاده کردید، همانند کسانی که پیش از شما از بهرهيشان استفاده کردند؛ و (شما در کفر و نفاق
و مسخره کردن مؤمنان) فرو رفتید، همانند کس [ان] ي که فرو رفتند؛ آنان اعمالشان در دنیا و آخرت تباه شد؛ و تنها آنان
گرفته شده است. (گویا انسان « خُلق » در لغت به معناي بهره و نصیب و از ریشهي « خَلاق » زیانکارانند. نکتهها و اشارهها: 1. واژهي
بهرههاي خود را متناسب با خُلق و خوي خود در این جهان دریافت میکند). 2. در این آیه اشاره شده که منافقان زیانکاران واقعی
هستند؛ زیرا که آنان استفادههاي محدود و گذرا از اعمال نفاقآمیز خود میبرند، ولی در ص: 249
نهایت، عواقب نفاق در دنیا دامانشان را میگیرد و آنها را به نابودي میکشاند و در جهان دیگر نیز به عذاب الهی گرفتار
منافقان در آخرت آن است که آثار اعمالشان نابود میشود و ثوابی براي کارهاي نیک دریافت « حَبْط عمل » میشوند. 3. مقصود از
نمیکنند و مقصود از حَبْط اعمالشان در دنیا شاید همان افشاي چهرهي واقعی آنان و بیارزش شدن کارهاي نیک آنها باشد.
آموزهها و پیامها: 1. از سرنوشت پیشینیان عبرت بگیرید که (گاهی) تاریخ تکرار میشود؛ از این رو، سرنوشت منافقان جدید
همچون منافقان گذشته است. 2. کامیابیِ زودگذر منافقان، کثرت اموال و فرزندان و نیرومندي ظاهري آنان دلیل سعادتمندي آنها
نیست. 3. نفاق موجب نابودي و بیاثر شدن اعمال نیک انسان در دنیا و آخرت و زیانکاري میشود. ***
از